سرخط خبرها
امروز: سه شنبه, ۱ فروردین , ۱۴۰۲ | ۰۷:۰۱:۰۹آخرین بروزرسانی : ۱۳۹۵/۰۴/۰۵ ،‌ ۰۱:۰۵
۰۹ مرداد ۱۳۹۴در ۱۲:۴۹ ب.ظ تعداد بازدید: 1,252 بازدید کد خبر:2614 ایمیل خبر ایمیل خبر چاپ خبر چاپ خبر

زن اگر بخواهد می تواند با روح بزرگش کوه را جا بجا کند

0

گفتگو با هنرمند پیشکسوت سینما ، بانو عصمت عسگری

آتا آنلاین :عصمت عسگری ،بازیگر پیشکسوت و مربی ورزش در سال 1342 در شهر زنجان بدنیا آمد. . ایشان تاکنون در 12 فیلم سینمایی بلند ،25سریال تلوزیونی،169نمایش و تئاتر و30 برنامه مجری گری به ایفای نقش و هنرمندی پرداخته اند.

به گزارش آتا :عصمت عسگری ،بازیگر پیشکسوت و مربی ورزش در  سال ۱۳۴۲ در شهر زنجان بدنیا آمد. .

کار خود را به صورت رسمی از سال ۱۳۶۹ آغاز کرده و رسماً بعنوان اولین بازیگر زن صدا و سیمای مرکز تبریز در سریال دزد نابغه ، ماجراهای خوش قدم ، جمعه گوروشی ، … شروع بکار نمود .دهه هفتاد از طلایی ترین دوران بازیگری وی بود و چون تنها بازیگر زن سیمای تبریز بودند همه نقشها به ایشان سپرده می شد .

ایشان تاکنون در ۱۲ فیلم سینمایی بلند ،۲۵سریال تلوزیونی،۱۶۹نمایش و تئاتر و۳۰ برنامه مجری گری  به ایفای نقش و هنرمندی پرداخته اند.
از چه زمانی پی بردید به هنر علاقه مندید ؟

من از دوران کودکی علاقه خاصی به بازیگری وتاتر داشتم همیشه در دوران کودکی توی مدرسه برای دوستانم تقلید صدا می کردم و در دوران کودکی عروسک هایم را جمع می کردم برای انها بازی میکردم زمان انقلاب من ۱۵ سال بیشتر نداشتم تا اینکه انقلاب شد.

گویا فعالیت های ورزشی در حد قهرمانی هم داشته اید؟

بنده قبل از انقلاب جزو قهرمانان بنام ایران بودم و چندین بار در رشته دو ومیدانی مقام اولی را اوردم  ودر بازی های اسیایی مقام سومی را اوردم اوایل انقلاب مربی  ورزش شدم  وچندین سال قهرمان پروری کردم.

سال ۱۳۶۹ در تاتر(مرگ پایان راه نیست) مقام اول را اوردم در تاتر زوزه و حنانه هم مقام کسب کردم وقتی از نفرات صدا وسیما  به دیدن تاتر من امده بودن از بازی من خوششان امد و از بنده به صدا وسیما دعوتم کردن برای بازیگری اولین کارم(دزد و نابغه بود) و بعد از ان از ماجرا های اقای خوشقدم و پس از ان هزاران میان پرده کوتاه بازی کردم و سپس برای تهران شبکه سه برنامه مشکلات برای جوانان را کار کردم سپس ۳ سال پشت سر هم سحر خیزان کوچک را کار کردم  و پس از ان برای شبکه ۲ کبوتران نینوا را کار کردم بعد سریال کوچه های همت را کار کردم در سال ۷۴ شور زندگی را با  داریوش ارجمند کار کردم و مهرانه میهن ترابی – سپس زندگی نامه شهریار را کار کردم و صدا تله فیلم و داستان کار کردم

از سختی های کار بگویید ،از پشت صحنه های جالب تر از فیلم

وقتی صحر خیزان کوچک را کار می کردم دقیقا تا ۴ صبح کار کردیم خیلی کار سختی بود برای ماه رمضان اماده می شد بعد از ان ماجرای اقای حسینی برای شبکه برون  مرزی اماده شدم زمانی که برای فیلم مه لقا اماده شدم باید سوار کاری را تمرین میکردم که کار بسیار سختی بود بلاخره بعد از ۱۰ جلسه تمرین یه بار اسبم را رم کرده  فرار کرد وخورد زمین من هم همراه اسبم خوردم زمین اما چون خدا با من یار بود اتفاقی نیافتاد فقط دستم شکست بازم خدا ، خاطرات پشت صحنه زیاد است یه بار هم چله قارپزی را برای شبکه تبریز کار می کردم اخرش تا ساعت ۳نصف شب ادامه داشت هنداونه افتاد شکست تمام سکانس ها خراب شد ما مجبور شدیم نصف شب دنبال هندوانه بگردیم.

خاطرات شیرین چه ، آیا اونها را به یاد دارید ؟

خاطرات شیرین من در فیلم سینمایی تولد یک پروانه بوده وقتی فیلم شروع می شد یه خروس تو کندوان شروع به خواندن میکرد .بعدا تحقیق کردم  دیدم یک پیر زن عمدا این خروس را مرتب وا دار به خواندن می کرده که فیلم برداری هی به کات بخوره .وقتی سوال کردیم  دیدیم پیره زنه میگه باید از من گردو بخرن تا من جلوی صدا کردن خروس را بگیرم تو اخرین سریالم باید سه چرخه می روندم سرصحنه اصلی فیلم برداری سه چرخه رفت توی پام و زخمیم کرد .اما خدا را شکر اتفاقی نیافتاد .یه بار هم نقش مادر شوهر بد جنس را بازی کرده بودم که یک پیر زنی تو کوچه منو دید شروع کرد به فحش دادن به من هر چی گفتم بابا فیلم بود باور نمی کردم حالا خوشحال شدم که این فیلم در باور پذیری مردم گنجا نده شده بود.

کدام یک از کارهایتان را بیشتر دوست دارید؟

اکثر کارهایم را دوست دارم.اما فیلم نامادری مهربان- پرستا-با این دستها بسیار جالب بودن و یا راجع به مضررات سیگار کار کردم عالی بود پیام داشت زمانی که اولین بار با آقای چاووشی فیلم بازی می کردم بنام چله قار پوزی هاشم اقا گفت برای فیلم چله قار پوزی بازیگر زن پیدا نکردیم مجبور شدیم به سر مرد چادر سر کنیم و بگویم زن است تا آنجایی که اکثر مردم اطلاع دارند من بعنوان اولین بازیگر زن ایفای نقش کرده ام تا آنجایی که از بنده بعنوان مادرفیلم آذربایجان یاد میشود،د زمانی بود که بنده نقش مادر – خواهر –خاله –مادر بزرگ –وعروس –ومادر شوهر را به تنهایی با گریم های متفاوت بازی میکردم .

آیا فکر نمی کنید این همه موفقیت مدیون سرسختی و پشت کارتان است؟

یکی سر سخت تی های زندگی من این بود صبح تا ظهر کلاس ورزش را اداره میکردم –ظهر تا شب واسه شبکه دو کار میکردم .شب تا صبح هم زندگی نامه شهریار را کار میکردم . یک هفته این روال ادامه داشت به لطف خدا و با خستگی ناپذیری طاقت فرسا وظیفه ام را به نحو احسن انجام دادم باز هم شکر . در کنار این ها ۳ فرزند بزرگ کردم دخترم لیسانس زبان و نجات غریقه – پسرم مهندس برقه –دفتر کوچکم –مهندس کامپیوتره .

زن اگر بخواهد می تواند با روح بزرگش کوه را جا بجا کند همسرم هم نظامی بود . و مجبور بود در ماموریت ها باشد یک تنه خودم مسولیت خانه – بچه –صداوسیما – و باشگاه را انجام میدادم  – الان خانم ها از بچه دار شدن هم میترسد .-در فیلم شهریار که در کلیبر کار می کردم . تصویر بردار ناراحتی کمر داشت مجبور شدم دوربین و پایه اش را به کولم بگیرم و تا ارتفاع بالا بروم . شاید به علت ورزشکار بودنم بود . و چندین بار هم شاگردانم را در ورزش به مرحله قهرمانی رسانده ام –یکی از کارهام  اینه که با توانبخشی های متفاوتی کار میکنم ،براشون مجری گریهم  می کنم و احسان می برم و این یکی از افتخارات من است .

فضای فیلم و سینمای تبریز را چگونه ارزیابی میکنید ؟

من کار های اکشن را خیلی دوست دارم متاسفانه در تبریز کار های آنچنانی نیست . متاسفانه درتبریز برای تولید فیلم و سریال سرمایه گذاری نمی کنند . ما سالی یک بار هم تولید نداریم من توانمندی های زیادی دارم افسوس که میدان بازی نیست بتوانم به منصه عمل بگذارم ،کار گردانان حرفه ای به تبریز نمی آیند . در سال ۹۳ هم که معاون وزیر به تبریز تشریف آوردند ، از بنده بعنوان بازیگر پیش کسوت تقدیر کردند

و اما سخن پایانی

چه دعایی کنمت بهتر از این

که خدا پنجره باز اطا قت باشد .

 

 

گفتگو از غلامرضا بقایی

 

نظرسنجی

    به نظر شما علت اصلی کم شدن گرایش مردم به کتاب و کتابخوانی چیست ؟

    نتایج نظرسنجی

    Loading ... Loading ...
به روایت تصویر
چند رسانه ای
پیشخوان روزنامه ها