مدافعان حرم، گنجینه پنهان

به گزارش آتا آنلاین؛ شب گذشته و بامداد فرا رسیده است ولی باید گنجینه پنهان را بر همگان آشکار سازم وقت خواب نیست که اگر بخوابم شاید دیگر ، هموطنانم در شناختن محل وجود گنج های سرزمینم بی نصیب بمانند و عدم شناخت و مراقبت شبانه روزی از آنها ، موجب تاراج گنج های پنهان سرزمینم شود.
امروز در کلاس درس جهت ارزیابی تدریس یکی از همکاران آموزگار حاضر بودیم . کلاس درس به صورت نمادین در نماز خانه آموزشگاه با حضور سایر آموزگاران و مسئولین اداری برای اجرای درس پژوهی آماده شده بود . تعدادی دانش آموز کلاس دومی در سه ردیف پشت سر هم روی زمین نشسته بودند. آموزگار مهربان برای دانش آموزانش مشغول آموزش درس ایران بود. کلمه ایران بوسیله اسلاید روی تخته کلاس خود نمایی می کرد . معلم گفت بچه های عزیزم از ایران چه می دانید ؛ توصیف کنید. یکی گفت وطن آن دیگری گفت نقشه دیگری گفت میهن و در ادامه سکوت …
آموزگار گفت بچه های عزیزم دقت کنید تا با دیدن اسلاید هایی ، ایران را بهتر بشناسیم. عکس ها یی با سرعت کمتر از یک ثانیه پشت سر هم از سراسر ایران به نمایش در آمدند.
( حرم امام رضا (ع)– سی وسه پل اصفهان – مقبره الشعرا – میدان ساعت – عکس امام خمینی (ره ) – میدان آزادی – شهدا دفاع مقدس – پروین اعتصامی – عکس مقام معظم رهبری – شهیدان هسته ای – جنگل های مازندران- رژه نیروهای مسلح … )
بعد از پایان شاید ۵۰ اسلاید ، این بار آموزگار گفت : حال بچه ها ایران را تعریف کنید . این بار دانش آموزان حرف های زیادی برای گفتن داشتند . هرکدام از وجه و دیدگاه خاصی بر داشت های خود را از ایران توضیح می دادند که شاید این بار پایانی بر پاسخ این سوال وجود نداشت. در این بین دانش آموزی با غرور فراوان گفت مدافع حرم ؛ سکوتی حاکم گشت در ادامه گفت شغلم این خواهد بود. برایم جالب بود دانش آموزی هشت ساله با صلابتی عجیب قاطعانه ایران را چنین توصیف کرد. نگاهم به رویش متمرکز گشت گویی مردی استوار با تواضع و خلوص نیت در بین دانش آموزان نشسته بود. انگشتری کوچکی بر انگشت داشت. تدریس ادامه داشت ولی او تاثیرش را بر ما گذاشته بود. این بار یاد گیری برعکس گشته بود و ایران یعنی وجود کودکانی همانند گنج های پنهان که پدرانشان در سالهای هشت سال دفاع مقدس افتخارات بی بدیل آفریده بودند. یاد دانش آموز شهید فهمیده و شهیده سهام خیام افتادم. توصیف زیادی از آنها و رشادت آنها شنیده بودم . ایران من پرورش دهنده لاله هایی است که هیچ گاه نسل آن در هیچ بهاری منقطع نخواهد شد. تحریم و تهاجم فرهنگی خاک نسل لاله های سرزمین مرا نخواهد خشکاند. چون با خون شهیدانمان برای همیشه آبیاری گشته اند . خوشحالیم زمانی به اوج رسید که فهمیدم رفتار او غیر از من در دیگر همکارانم نیز تاثیر گذاشته است . به رسم تقدیر مسئول اداره خواست کارت هدیه ای برای آن دانش آموزان اهدا نماید. و از او خواست تا جهت دریافت هدیه به جلو بیاید . از جایش بلند شد . گنجینه پنهان سرزمین من ، کودکی معلول حرکتی از ناحیه پا هایش بود . سه بار مورد عمل جراحی قرار گرفته بود . ولی بلند شد و با پاهای نحیفش جلو آمد محکم و استوار با روحی پر از غرور . موقع برگشت با تبسمی از انگشتریش سوال کردم .گفت وقتی مسجد می روم استفاده می کنم یادم رفته و در دستم مانده است . رفت و در بین دوستانش نشست. دقایقی نگذشته بود که با عجله بلند شد و به طرف معلمش که در گوشه دیگری نشسته بود رفت و هدیه خود را بدون کلمه ای بر روی کیف او گذاشت و برگشت . شاید می خواست هدیه خود را تقدیم معلم مهربانش کند . تدریس به پایان رسید و کلاس تمام شد. شاید اگر پدر و مادرش از او بپرسند برای چه هدیه گرفتی خواهد گفت که من مدافع ایران و مدافع حریم دین و پرچم ایران خواهم بود. تبریک بر سرزمینم که پر است از عقیق و فیروزه گرانبها و تبریک بر آموزگاران و پدران و مادران سرزمینم که همانند حلقه انگشتری عقیق و فیروزه ها را در خود حفظ و نگهداری نموده اند تا از دست تاراج روزگار و نامحرمان در امان باشند.
رقیه رئیس زاده اسکویی،کارشناس آموزش ابتدایی شهرستان اسکو